گالری ابد همزمان با گشایش خود برگزار می کند
نمایشگاه گروهی دَرنَوَردیدنِ فانتزی
هنرمندان:
محمود محرومی
بابک کاظمی
یاسر رجبعلی
سپهر بختیار
9 تا 23 مهرماه 1395
از آنجا كه تعاريف و مرزهاي هنر نامشخص، ناهمگون و بحث انگيز است، آيا مي توان صنايع دستي را شاخه اي از هنر قلمداد كرد و براي آن جايگاه زيبايي شناسي قائل شد يا اساساً صنايع دستي به واسطه ي ماهيت جامع و پويايش في نفسه هنر است؟ شايد نه هنر است و نه صنعت بلكه به واسطه ي جنبه ي كاربردي اش همواره در مرز و در تبادلي دوسويه ميان صنعت و هنر قرار مي گيرد! اساساً تضادِ غريبي در ماهيتش به چشم مي خورد، از يك سو تأكيد بر لزومِ كاربردي بودنِ مصنوعِ دستي و جنبه ي فايده گرايش آن را به سمت تكنيكي شدن و نوعي خصلتِ صنعت گونه سوق مي دهد و از سوي ديگر تأكيد بر جنبه ي زيباشناسانه ي صِرف و مفهومي شدنش، آن را به هنر بدل مي كند. تا حدودِ زيادي داوري منفي در خصوصِ صنايع دستي و قائل شدن به جايگاهي فرومرتبه براي آن، به علتِ كاربردِ فايده گراي روزمره اش در يك برهه از تاريخِ حياتِ بشر، بوده است. همانطور كه سابرينا گشوانتنر نيز خاطر نشان مي سازد، "بزرگترین نقطهی قوت صنایع دستی، بزرگترین نقطه ضعفِ آن نیز به شمار میآید، صنایع دستی میتواند به شیوهای که هیچ گاه نقاشی قادر به انجاماش نیست، فایدهگرا باشد". هر چند كه به نظر مي آيد ماهيتِ صنايع دستي پس از انقلاب صنعتي دچار تغيير و تحولاتي شده است، امّا، همچنان منتقدين و هنرمندان با استناد به جنبه ها ي توليد و كاربرد فايده گراي صنايع دستي، براي آن جايگاهي فرومرتبه و بيرون از حيطه ي هنر، قائل شده اند!
نمایشگاه گروهی دَرنَوَردیدنِ فانتزی
هنرمندان:
محمود محرومی
بابک کاظمی
یاسر رجبعلی
سپهر بختیار
9 تا 23 مهرماه 1395
از آنجا كه تعاريف و مرزهاي هنر نامشخص، ناهمگون و بحث انگيز است، آيا مي توان صنايع دستي را شاخه اي از هنر قلمداد كرد و براي آن جايگاه زيبايي شناسي قائل شد يا اساساً صنايع دستي به واسطه ي ماهيت جامع و پويايش في نفسه هنر است؟ شايد نه هنر است و نه صنعت بلكه به واسطه ي جنبه ي كاربردي اش همواره در مرز و در تبادلي دوسويه ميان صنعت و هنر قرار مي گيرد! اساساً تضادِ غريبي در ماهيتش به چشم مي خورد، از يك سو تأكيد بر لزومِ كاربردي بودنِ مصنوعِ دستي و جنبه ي فايده گرايش آن را به سمت تكنيكي شدن و نوعي خصلتِ صنعت گونه سوق مي دهد و از سوي ديگر تأكيد بر جنبه ي زيباشناسانه ي صِرف و مفهومي شدنش، آن را به هنر بدل مي كند. تا حدودِ زيادي داوري منفي در خصوصِ صنايع دستي و قائل شدن به جايگاهي فرومرتبه براي آن، به علتِ كاربردِ فايده گراي روزمره اش در يك برهه از تاريخِ حياتِ بشر، بوده است. همانطور كه سابرينا گشوانتنر نيز خاطر نشان مي سازد، "بزرگترین نقطهی قوت صنایع دستی، بزرگترین نقطه ضعفِ آن نیز به شمار میآید، صنایع دستی میتواند به شیوهای که هیچ گاه نقاشی قادر به انجاماش نیست، فایدهگرا باشد". هر چند كه به نظر مي آيد ماهيتِ صنايع دستي پس از انقلاب صنعتي دچار تغيير و تحولاتي شده است، امّا، همچنان منتقدين و هنرمندان با استناد به جنبه ها ي توليد و كاربرد فايده گراي صنايع دستي، براي آن جايگاهي فرومرتبه و بيرون از حيطه ي هنر، قائل شده اند!
مسئله اينجاست كه آيا خصلتِ كاربردي يك ابژه منافاتي با هنري بودن آن دارد؟ آيا ابژه ي صنايع دستي، صرف داشتن پتانسيلِ توليد، از هنري بودن تُهي و در زمره ي اشياءِ صنعتي قرار مي گيرد؟ پس چگونه است كه دوشان اشياء حاضر و آماده ي صنعتي را بدون كوچك ترين دخل و تصرفي در آن ها، در بستري ديگر كه همان بسترِ نمايشِ آثار هنري است، قرار مي دهد و شيءِ صنعتي بدل به اثري هنري مي شود! همينطور هنرمنداني كه عناصري را از حيطه ي صنايع دستي وارد آثارشان كردند، و در آخر فرآورده ي نهايي، هنر محسوب شد! پرسش اينجاست كه اگر اثر هنري را هم در بستري صنعتي قرار دهيم آيا آن اثر بدل به محصولي صنعتي مي شود؟ امروزه بسياري از آثارِ هنري در مقياسِ انبوه توليد مي شود، پس چرا در اين مورد خصيصه ي توليد، اثر هنري را تبديل به محصولِ صنعتي يا دست كم ابژه ي صنايع دستي نمي كند! آيا فرآيند است كه فرآورده اي را به هنر و ديگري را به صنايع دستي بدل كرده؟ به واقع صنايع دستي چيست و چه بايد باشد؟
به صورت فرمال در هر سيستمي يك حذف شدگي وجود دارد و يك سري مسائل، حل نشده و مبهم باقي مي ماند، كه همين امر زمينه ي انسجام آن سيستم را فراهم مي آورد. در داخلِ گفتمان هنر، وجود صنايع دستي به منزله ي ابژه اي هنري پذيرفته نيست، و اينطور به نظر مي آيد كه صنايع دستي مسئله ي حل نشده و خلاء موجود در هنر است. يك جور امر واقعي كه درون واقعيت و حوزه ي نمادين هنر صورت بندي نمي شود. جدا شدن صنايع دستي به صورت انتزاعي از گفتمانِ ارتجاعي و محافظه كارانه ي سنتي اش، در وهله ي نخست مستلزم ايجادِ شكاف در درونش است. ابتدا لازم است عليه جايگاهِ فرومرتبه ي خودش حركت و آن را نفي كند. هنر تلقي شدن صنايع دستي، تنها خود را در قالب يك شكاف در درون نشان مي دهد، به بيان ديگر مسئله معطوف به امري در بيرون نيست بلكه اصلِ قضيه يك ديالكتيكِ دروني و يك كنده شدن و ايجاد تفاوت در درون است. تفاوت در بخش هايي از آن كه تمايل به هنري شدن و بخش هايي كه تمايل به ماندن در همان گفتمان ارتجاعي و نهايتاً ميل به صنعتي شدن، دارند.
با وجود تمامِ پرسش هاي موجود بر سر راهِ چيستيِ صنايع دستي، نمايشگاه حاضر بر آن است تا با نگاهي راديكال به تلقيِ رايج از صنايع دستي و با هدف كم رنگ كردنِ مرزهاي برساخته شده ميان صنايع دستي و هنرهاي زيبا با استناد به تعاريف رايجِ سنتي از آن، و همچنين با دور شدن از خصلتِ فايده گراي صنايع دستي و تأكيد بيشتر بر جنبه ي زيبايي شناسانه و تفكر مفهومي، خوانشي متفاوت از آنچه تا به امروز از صنايع دستي انتظار مي رفت، به دست دهد. هنرمندان با وارد كردنِ عناصري از هنر بومي كه برساخته ي خرده فرهنگ هاي ادوار گوناگونِ مناطق مختلفِ ايران است و تلفيق مناسب و آگاهانه ي آن در بستري نامأنوس، با شيوه اي متفاوت از شيوه هاي سنتي خلقِ هنرهاي كاربردي، دست به خلقِ زيباشناسانه ي ملانكوليكِ اين خاطره هاي فرهنگي در بستري ديگر مي زنند.
نمايشگاه دَرنَوَردیدنِ فانتزی بر اساس خوانش هنرمندان برگزيده از بيانيه اي كه شوراي سياست گذاري "گالري ابد" براي اين رويداد تهيه كرده است، برگزار شده است.

گه گیجهی سگی و بوی تریاک
قاچاقچیان مواد مخدر ترفندی دارند که چگونه سگهای موادیابِ پلیس که در ایستهای بازرسی به سراغشان میآیند را گمراه کنند. آنها مقداری تریاک را در حجم آب زیادی حل کرده و در فاصله کمی مانده به ایست بازرسی بر روی سطح جاده میریزند. مایع آغشته، تمامی ماشینهای عبوری را درگیر میکند. این در حالیست که سگهای منتظر با نزدیک شدن انبوهی از چرخهای آغشته، سرگردان شده و به همه جا چنگ میزنند.
بوی ظن میدهد همه چیز و هیچ چیز را مجاز دستگیری نیست.
نام هنرمند : محمود محرومی
نام اثر ۱: میراث فیروزهای
تکنیک : ویدیوی زنده
مواد و متریال : همزن مغناطیسی- ظرف شیشهای بِشر- محلول آب و جوهر لاجورد- چراغ قوه
نام اثر۲: تَخت سونایِ خشکِ خاتَمِ فِیکِ مِیدین چاینا
مواد و متریال : تخته پلیمری با طرح چاپ خاتم – پسماند الوار ساخت
تراشیدن، کدام قسمت از تپوگرافی مفهومی پوسته را هدف قرار میدهد؟
-آیا کشتن، بخشی از درمان نیست؟
نام هنرمند : بابک کاظمی
نام اثر: تراشیدن
تکنیک : چاپ ژلاتین
نام اثر: اندرونی
تکنیک : چاپ سفیده تخم مرغ
نام هنرمند : سپهر بختیار
نام اثر: شاخ گذاری
مواد و متریال : شاخ اصلی گوزن – کوزه سفالین
اشاره به وجه کاردستی گونهی اشیا، تاکید بر فرآیند تولید است، وجهی که در کار کردن دست را به مثابهی وجه هنری اشیا نمینمایاند و حاصل تکرار در آن فرآیند، استادکاری در تولید دست ساز است. اشیایی که چیزی نیستند جز خودشان.
لیف ها و خرمهرهها استادانه تولید شدهاند تا چیزی نباشند جز لیف و خرمهره همراه با بازنمایی تکرار استادکاری و اما همنشین شدهاند تا تولید گفتمانی دیگر کنند، گفتمانی که حاصل انطباق کارکردشان است، کارکرد هر دو آنها زدودن است. زدودن چرک و چشم زخم با نمایش ضمنی خلوت، زخم، برهنگی و درد. درد حاصل از زدودن لایه ضخیم تکرار.
نام هنرمند : یاسر رجبعلی
نام اثر: چرک و چشم زخم
مواد و متریال : لیف سنتی حمام - خرمهره
کلیپ نمایشگاه: